نامه هایی به هیچکس!



تو از اول سلامت پاسخ بدرود باخود داشت
اگرچه سِحر صوت ات جذبۀ داوود باخود داشت

تو عشقت سبزتر از وعدۀ شدّاد بود اما
برایم برگ برگش دوزخ نمرود باخود داشت

ببخشای ام اگر بستم دگر پلک تماشا را
که رقص شعله ات در پیچ و تاب اش دود باخود داشت

سیاوش»وار بیرون آمدم از امتحان گر چه
دل سودابه» سان ات هر چه آتش بود با خود داشت

مرا با برکه ام بگذار، دریا ارمغان تو
بگو جوی حقیری آرزوی رود باخود داشت

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دانلود فیلم و سریال ایرانی AM Film Reviews هواداران استاد گیتار آقای امیر کریمی atiehpress وبلاگ رسمی امیرعلی مهاجری printstudent شب نیوزسل دو استکان چای داغ سایت طرفداران سریال کوزگون (کلاغ سیاه)